خبر خوب چيست؟ حتي اگر همه (يا هيچ) يک از اين ويژگي‌ها را نداريد مي‌توانيد آنها را ياد بگيريد يا به طريق تکميلي براي لذت بردن از مزايا استفاده کنيد. در کنار همه اينها، نوآوري و تفکر خارج از چارچوب، همان چيزي است که همه کارآفرينان دارند. شما کدام يک از اين ويژگي‌ها را داريد؟ قصد کسب کدام يک از ويژگي‌ها را داريد؟

۱- سحرخيزي

مطالعات متعدد نشان داده است که «افراد سحرخيز» موفق‌تر هستند. با وجود اين، مي‌توان به افراد شب‌زنده‌دار موفق بسياري نيز اشاره کرد. در واقع موضوع اين نيست که چه زماني زنگ ساعت را قطع مي‌کنيد. مسئله مسير، جاه طلبي و تعهد به مقابله با مسائل در چارچوب ارزيابي است. بسياري از مردم صرفاً شروع را آسانتر مي‌دانند.

توصيه من: من شخصاً سالهاست که سحرخيز هستم، اما لزوماً تمام کارآفرينان اين گونه نيستند. در واقع، ميانگين ساعت بيدار شدن آنها ساعت ۱۵ : ۶ صبح است. من خودم ساعت ۶ بيدار مي‌شوم. کارهاي زيادي براي اجراي استارت‌آپ ميزبان وب خود دارم که به ساعات بيشتري در روز نياز دارد. من دريافتم که مي‌توانم بسياري از کارها را پيش از اينکه مردم به دفتر من بيايند به سرانجام برسانم. سپس هنگامي که افراد به دفترم مراجعه مي‌کنند مي‌توانم جلساتم را برگزار کنم و زماني را براي تمام کارهاي تصادفي که در طول روز پيش مي‌آيد پيدا کنم.

۲- مشاهده نابرابري‌ها

يک ايده ميليون دلاري همان است که نياز بازار را مرتفع مي‌سازد. با وجود اين مستلزم آن است که کارآفرين نابرابري‌ها و شکاف‌ها را پر کرده و در نتيجه با ايده‌ها براي تکميل آنها مواجه شود. بي‌ترديد، هر ايدۀ جديدي که خوب باشد سهم عادلانه‌اي خواهد گرفت. برخي افراد وجود دارند که صرفاً با ماهي گرفتن از آب گل‌آلود، يعني استفاده از ايد‌ه‌هاي ديگران ثروتمند مي‌شوند. اين روند کاملاً خوب است اما کارآفرينان واقعي در واقع خالقان اصلي هستند.

توصيه من: هميشه در هر چيزي که انجام مي‌دهيد به دنبال فرصت‌ها باشيد. حتي در شغل يا استارت آپ فعلي خود با ايده‌ها مواجه شويد. اين روند به ما در شناخت ايده‌هاي خوب کمک مي‌کند. ما با برخي ايده‌هاي شگفت‌انگيز و گاهي نيز با برخي ايده‌هاي وحشتناک مواجه مي‌شويم. ياد بگيريد که فرصت‌ها را کشف کنيد.

۳- پيگير بودن

هر تيمي به خيال‌پردازاني احتياج دارد زيرا آنها به واقع‌گرايان انگيزه مي‌دهند. با وجود اين، تعداد کمي از کارآفرينان به صورت صد در صد خيال‌پرداز هستند. شما بايد به دنبال هر آنچه قرار است اتفاق بيفتد باشيد. کارآفرينان همه چيز را به صورت دايره‌اي کامل مي‌دانند.

توصيه من: تمام تعهدات خود را پيگيري کنيد. اين آموزه را از جول کام مولف بهترين فروش‌ها فرا گرفتم. مهم نيست که مسئله تا چه حد کوچک است يا افراد از نحوه آنلاين خدمات اطلاع ندارند … شما بهتر پيگيري مي‌کنيد.»

۴- چالش کشيدن وضع موجود

اين همان جايي که داستان‌هاي استيو جابز و ديگران در آن به دنبال روياها به ترک تحصيل مي‌رسند. اين روند فقط در پيش گرفتن مسير با حداقل مقاومت نيست. کارآفرينان چيزها را همانگونه که هست قبول نمي‌کنند. آنها مسير هميشگي را به چالش مي‌کنند. آنها مي‌خواهند بهتر و سريعتر باشند و از انجام کارها ترسي ندارند. براي آنها «کافي» معنايي ندارد.

    توصيه من: هنگامي که نخستين شرکت خود را راه اندازي کردم، در مقابل شرکت‌هايي قرار گرفتم که صد سال تجربه فروش داشتند. من اين الگو را مختل کردم و موفق شدم. به واقع وضع موجود را به چالش کشيدم. من با مختل نمودن چيزهاي خارج از هنجار به موفقيت رسيدم.

۵- برخورداري از ذهنيت مالي

تفاوت زيادي بين يک مخترع و کارآفرين وجود دارد. اگر مي‌خواهيد ايده خود را واقعاً مطرح کنيد بايد زيرکي مالي داشته باشيد. اين چيزي نيست که هرکسي به طور طبيعي بتواند انجام دهد، شما بايد مهارت‌هاي سرمايه‌گذاري معتبر را فرا بگيريد. در غير اين صورت ايده‌ها و کارهاي سخت شما پرسود نيست.

توصيه من: بدون پول جايگاهي نخواهيد داشت. کارآفرينان به درک مالي نياز دارند. اگر بدهکار هستيد بايد زودتر آن را پرداخت کنيد. ذهن خود را بيشتر درگير پول کنيد. ياد بگيريد که پول چه کارهايي مي‌تواند براي شما انجام دهد. اگر کسب و کار شما در برخي جاها پولساز نيست، نمي‌توانيد موفقيت‌هاي دوره‌اي داشته باشيد.

مسيري براي کارآفرين شدن فوق‌العاده وجود ندارد. با وجود اين، درس گرفتن از خطاهاي ديگران (و موفقيت‌هاي آنها) به معناي ساختن مجدد نيست.